از تو برایم چه مانده؟...
از تو برایم چه مانده؟
بغضی مهار نشدنی
و یک عکس سه در چهار …
دقایقی که ..
ادامه مطلب ...
[ بازدید : 854 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
ಠ_ಠ ای͠ــن͠ــج͠ــا ͠س͠ــر͠ز͠م͠ــی͠ــن ͠غ͠ــر͠ی͠ــب͠ــی ͠ا͠س͠ــتــــ ಠ_ಠ ...
صفحه اصلی | آرشیو مطالب | موبایل | تماس با من | قالب وبلاگ
از تو برایم چه مانده؟
بغضی مهار نشدنی
و یک عکس سه در چهار …
دقایقی که ..
میخوام اعتراف کنم …
کم آوردم …
توئی که اسمت تقدیره،سرنوشته،قسمته …
هر چی که هست …
دست بردار از سرم …
فکر می کردم تنهایی یعنی …
من …
سکوت …
پنجره های خاک گرفته …
اتاق خالی از تو …
نمیدانستم سنگینی اش بیشتر می شود در ازدحام آدم ها!
به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …
یک ویرگول میگذارم …
این هم امیدیست ، شاید که برگردی …
باز پنجره های ملکوت به بهانه ی دیگر گشوده شد
و چه عاشقانه می سراید : این الرجبیون ؟
چه خدای عاشقی...
که گناه می خرد و بهشت می فروشد و ناز بنده می کشد.
شب آرزوها و حلول ماه رجب مبارک باد...
آرزوی من ماندن اوست …
خدایا اگرآرزوی او رفتن من است …
آرزوی او را براورده کن …
من جز آرزوی او آرزویی ندارم … !!!
به هرکسی که می رسی ، می گوید :
آدم فقط یکبار عاشق می شود ..
دروغ است …
تو باور نکن …
مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم …
اینجا من هستم !!!
نیمکتی چوبی و چتری که بسته است
دلم تنگ نیست ...
تنها منتظر بارانم ...
که قطره هایش بهانه ای باشد
برای نمناک بودن لحظه هایم
و...
اثبات بی گناهی چشمانم ...
شاید آرام تر میشدم
فقط و فقط ……..
اگر میفهمیدی…..
حرفهایم به همین راحتی که می خوانی
نــــوشته نشده اند!!
کسی چه میداند...
شاید شیطان هم عاشق حوا شده بود...!
که در برابر انسان سجده نکرد...!!
دیشب در جاده های سکوت …
در ایستگاه عشق ،هر چه منتظر ماندم
کسی برای لمس تنهاییم ، توقف نکرد
و من تنهاتر از همیشه به خانه برگشتم…
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
کسی در راه است …
به صدای قدم هایش گوش جان می سپارم
از پشت قدیمی ترین خاطره ها می آید
از او صمیمی تر …
کسی با من نیست
راز داغ شقایق را می داند
سوزش سینه ی عاشق و دل تنگم را می فهمد
در تمام خاطراتم مسکن دارد
و به من خیلی نزدیک است …
صدای قدم هایش را پشت دیوار دلم می شنوم …
کسی در راه است …
حاصل عشق مترسک به کلاغ،
مرگ یک مزرعه است...!!